موشح، آشفته وپریش(مُوَشَّح) : سروده ای را گویند که جمع حروف اول ابیات یا مصراعها نام شخص ، اشخاص یا ... بشود . حروف اول بیتها را کنار هم بگذارید تا ...(اُ)اُفتد از یک درخت، گاهی سیبکه به باغی رسد از آن آسیب(س)سیبِ ما از درخت،چون افتادرفت بر باغ و باغبان، بیداد(ت)تبرغم صنوبران را بُردمرگ آمد وَ شاعران را برد(ا)آه ،آتش فکند در سینهزنگ ماتم گرفت آیینه(د)دل غنچه شکست چون شیشهشد عزادار شعر و اندیشه(ا)آب چشمان مثنوی خون شدشعر نو از فِراق،مجنون شد(ن) ناله شد با دل غزل همدمشد غزل چارپاره از ماتم(آ) آتش غم نشست بر دلهانَقل اندوه، نُقل محفل ها(ش) شد قصیده ز داغ، نیلی پوشغم،رباعی گرفته در آغوش(ف)فاتح عرصهٔ غزل هارفتشاعر لهجهٔ عسل ها رفت(ت)« ترجمان گل »از جهان کوچید«خوشه» از داغ باغبان خشکید(ه)هنر و شعر و شاعری افسردمرگ وقتی که شاعران را برد(و)وارث خلق و خوی آشفتهدر جــوارِ مــزار او خفته(پ)پدری با پسر، سفر کردندغُصه در دامن هنر کردند(ر) روح «پردیس» شد پریش از غمگشته آشفته، شعر از این ماتم(ی)یک جهان از غم دو گل پژمردماه مرداد، یخ زده و افسرد(ش) شعله افتاد در نِیِستان هاشد خزانی تمام بستان ها(ز) زخم مانای تازه این داغ استسیب افتاد و غمزده باغ است(ن) نابهنگام مرگ آن قوهاکرده نیلی پرِ پرستوها(د) دوستان! شاعران اگر خفتندنکته در شعر شان به ما گفتند(ه) همچو آشفته باش، این نیکوست«هنر مرد بِهْ ز دولت اوست»(اَ) از پریش این سخن بُوَد ای دوستپسری را پدر شدن نیکوست(ن) نام آن شاعرانِ جاویدانهست مانا چوعشق در دوران(د) «دوستان اشک را صدا بزنید»۱کف به نامِ دو آشنا بزنیدمرداد ۱۴۰۱خوشه و ترجمان گل شمع : از آثار استاد آشفته شهرضایی پردیس : مجموعه اشعار استاد پریش شهرضایی۱- تضمین از استاد پریش
+ نوشته دل سروده ها...
ادامه مطلبما را در سایت دل سروده ها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : valyallahhemmat بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:56